
خاطره بانمک صحرا اسداللهی: یهخواستگار داشتم میوه فروش بود انقدر عاشق من بود تا من بهش گفتم نه، گفت صحرا تو اگه زن من نشی من خودمو میکشم ۶ روز بعد رفت دختر داییشو گرفت😂
صحر اسداللهی در برنامه رک گفت:
خواستگاری داشتم میوه فروش بود انقدر عاشق من بود تا من بهش گفتم نه این گفت صحرا تو اگه زن من نشی من خودمو میکشم ۶ روز بعد رفت دختر داییشو گرفت ۶ روز بعد الان دوتا بچه داره مامانم هنوز معیار خوشبختیش اینه که اون دوتا بچه داره یه وقتایی ممکنه اون بیشتر از منه احساس خوشبختی بکنه فکر میکردم که مسیر خوشبختی مسیریه که من رفتم گاهی تلاش کردم میتونه سوار مترو باشه و اومدن تهران برای شوهر کردن گاهی میتونه فیلم ساختن باشه و جشنواره رفتن گاهی میتونه تلاش کردن باشه برای اینکه بچههایی بهتری بزرگ کنی گاهی میشه تلاش کنی که اصلاً هیچ کاری نکنی و مثلاً تو زندگیت یه چیزای دیگهای رو کشف کنی دختری الان هم سن من کندر…